سایه پنهان
روایت زندگی زنی ست که در رشته جغرافیا به درجات و سطوح بالایی از دانش رسیده است او در خارج از ایران زندگی می کند و بیشترعمر خود را صرف آموختن، تدریس و نوشتن کرده و به چند زبان زنده دنیا مسلط است. قصه نمایشنامه از جایی شروع می شود که حضور پیرزنی در خانه باعث برهم زدن آسایش وی شده است ، او سعی دارد از پلیس و دیگران برای بیرون کردن این شخص کمک بگیرد، حال آنکه هیچکس جز خودش او را نمی بیند….
سایه پنهان علاوه بر یک روایت داستانی مخاطب را با یک دید متفاوت به زندگی بشرمواجه می سازد. انسان در طول زندگی سرگرم اندوختن است تا به زندگی خود معنا ببخشد این اندوختن چیزهای متفاوتی می تواند باشد. زن بقدری سرگرم دانش اندوختن است که گذر زمان را درنمی یابد و زمانی که دچار فراموشی می شود تمامی دانش خود را از دست می دهد تنها اندوخته ای که برایش باقی مانده است خاطره ای است ازعشق و نفرت. در زندگی ما چه چیز باقی می ماند؟