داروک و گربه نوازنده

داروک و گربه نوازنده

اینکه تئاتر هنری است متعالی، شکی در آن نیست و اینکه نویسندگان و کارگردان های تئاتر غالبا انسان هایی دغدغه مند و صاحب فکر هستند، امری است آشکار. اما دیدن تئاتری در حوزه کودک که در کنار دو عنصر تقریبا متضاد سادگی و هیجان، به مسئله ای کاملا به روز در حوزه تعاملات کودک می پردازد، جای تامل و بررسی بیشتری دارد.

حرف های اثرگذار زیرپوستی

این را بدون اغراق می گویم. نمایش “داروک و گربه نوازنده” مرا یک جورهایی به یاد داستان “بابا لنگ دراز” معروف می اندازد. قرابت این تئاتر با آن داستان در این است که هر دو مفاهیم انسانی و اخلاقی والایی را به طور کاملا نامحسوس و در عین حال تاثیرگذار به مخاطب تزریق می کنند و این تزریق آرام و زیرپوستی بر روح و جان مخاطب می نشیند.

“داروگ و گربه نوازنده” داستان داروک کوچکی است به نام نیلو که تعدادی بچه قورباغه به او سپرده می شود که از آنها مراقبت کند. در این میان پای بچه گربه ای نیز در آن نزدیکی باز شده و نیلو دلبسته گربه می شود. اما بعد از مدتی متوجه می شود که گربه صرفا در فکر اهداف شیطنت آمیز خود است و هیچ دوستی با او ندارد. همین مسئله باعث می شود که نیلو حواسش را جمع کرده و بیشتر مراقب اوضاع باشد و در نهایت بچه قورباغه ها را به سلامت بزرگ کند.

سیمین امیریان نویسنده و کارگردان “داروک و گربه نوازنده” در این باره می گوید:

از نظر من بچه های امروز بسیار متفاوت از دیگر نسل ها هستند و مهم ترین شاخصه آنها خیلی فهمیدن است. به همین دلیل می خواستم به مسئله ای بپردازم که مسئله روز بچه هاست و آن دلبستگی آنان به افراد پیرامونشان است. اینکه کودکی در سنی کمتر از ۱۰ سال دلبسته یک فرد غریبه شود، خوب نیست و یک اشتباه است. یعنی همان دوستی داروگ و گربه که یک دوستی نامتعارف و غیرملموس است. می خواستم به کودک این پیام را بدهم که حواسمان باید به چنین دوست داشتن هایی باشد. چراکه چنین دوستی هایی نمی تواند واقعی باشد و نکته مهم دیگر آنکه کودک در فرآیند رشد خود باید بیاموزد، عمل کند و در نهایت از عهده مسئولیتی که برایش در نظر گرفته شده برآید.

استفاده موثر از فضای سالن و ایجاد نشاط

از جمله نکات مثبت و قابل تحسین این نمایش بهره گیری خوب و مناسب از فضای داخلی سالن است. اینکه در بخش هایی از نمایش بازیگران به میان تماشاچیان آمده و در لا به لای تماشاچیان به ایفای نقش خود می پردازند، چنان فضایی از شادی و هیجان را در میان بچه ها به وجود می آورد که باعث می شود کودکان تا پایان نمایش نسبت به رفتارهای شخصیت های داستان واکنش های صریح و آشکاری از خود بروز دهند و به نوعی یخ آنان نسبت به کار و فضای داستان شکسته شود. امیریان در این زمینه می گوید:

شدت و ضعف این مسئله هم وابسته به بازیگر من است و هم بستگی به بچه های داخل سالن دارد. من خودم به بازیگرانم گفته ام که هر وقت سالن را مملو از جمعیت دیدید، سعی کنید بیشتر میان تماشاگران بمانید و ارتباط بیشتری با بچه ها بگیرید. من این قدرت عمل را به بازیگرم داده ام و از اینجا به بعد این خلاقیت و هنر اوست که بتواند شور و نشاط بیشتری را به بچه های داخل سالن منتقل کند.

وقتی راوی داستان فرسنگ ها دور است

یکی از وجوه خلاقانه نمایش “داروک و گربه نوازنده” را باید در نحوه بهره گیری آن از دستگاه ویدئو پروژکتور جهت ادامه روند بخش هایی از اجرای نمایش دانست. نمایش در بخش هایی شاهد حضور راوی داستان است. اما وجه خلاقانه کار اینجاست که راوی داستان به طور مستقیم بر روی صحنه حاضر نمی شود، بلکه به شکل ویدئویی و از طریق ویدئو پروژکتور به روایت داستان می پردازد. ظاهرا خانم کارگردان برای انجام این کار نیز فلسفه خاص خودش را دارد:

دنیای امروز ما دنیایی است که در آن گوشی تلفن همراه تبدیل به عضوی جدا نشدنی از ما گشته و حتی با وجود مضراتی که می تواند برای ما داشته باشد، لحظه ای از ما دور نیست. زیرا این وسیله به عنوان مهم ترین و اصلی ترین ابزار ارتباطی ما با خانواده، دوستان و دنیای پیرامون می باشد.

حضور سیستم ویدئو پروژکتور و ارتباط غیرمستقیم راوی به تماشاچی از این طریق بیشتر استعاره ای است از تغییر شکل ارتباط میان راوی و تماشاچی. دنیای امروز ما دنیایی است که راویان وقایع مختلف می توانند از فرسنگ ها دورتر و از چهار گوشه جهان راوی داستان های خود باشند و روایت های خود را با ساده ترین ابزاری مثل گوشی تلفن همراه برای ما نقل کنند.

همه چیز در خدمت یک اجرای موفق

شاید یکی دیگر از نقاط قوت “داروک و گربه نوازنده” را بتوان در طراحی صحنه و بهره گیری از رنگ های متنوع و شاد در دکور نمایش برشمرد. حضور یک بالن بزرگ و زیبا که ماحصل یک فکر خلاقانه از سوی طراح صحنه یعنی مهزیار درویشی بود، به طراوت و پویایی فضای نمایش اثری دوچندان بخشیده بود. از سوی دیگر بهره گیری از ساده ترین ابزار و وسایل جهت ایجاد فضایی تقریبا واقعی از جنگل بر روی صحنه بیانگر یک دقت نظر هوشمندانه جهت خلق یک دکور مناسب و قابل قبول بود.


کمی تا قسمتی خشونتش کم باشد

“داروک و گربه نوازنده” نه اینکه نمایش خشونت بار یا خشونت طلبی باشد، اما عاری از خشونت نیز نیست. شاید اگر شدت برخوردهای شخصیت ها در صحنه هایی کمتر می شد، می توانست فضایی آرام تر را بر نمایش خلق نماید. البته امیریان با رد خشونت موجود در کار نظر دیگری دارد:

من این خشونت را بیشتر در یک فضای کمدی دنبال می کنم. فضایی که مثلا وقتی دو شخصیت به هم ضربه می زنند صدای ضربه زدن آنها یک صدای خنده آور است. چراکه بچه ها با این نوع کمدی ارتباط خوبی برقرار می کنند.

از سویی دیگر من عقیده دارم که خشونت دو وجه مختلف دارد. یک وجه آن در انتقال معنای خشونت است که شاید انتقال این مفهوم خشونت با ضربه زدن یا برخورد به هم اتفاق نیفتد. بلکه در یک فرآیند تشویش آمیز و پر استرس این خشونت به طور ناخودآگاه به کودک سرایت کند. اما خشونت یک وجه دیگری هم دارد که در آن شخصیت های داستان مثلا به هم برخورد می کنند و روی زمین می افتند و از حاصل این اتفاق نه تنها رعب و وحشتی ایجاد نمی شود که حتی باعث خنده و ایجاد یک فضای شاد نیز می گردد.

از طرف دیگر ما می دانیم که شخصیت گربه داستان به دلیل اشتباهی که مرتکب شده است باید متنبه شود و بچه ها نیز باید این تنبیه و تادیب را در جریان داستان ببینند و به تبع آن متوجه شوند که سزای گربه ای که به دوستی و اعتماد نیلو خیانت کرده، تنبیه است. حتی اگر این تنبیه در حد یک برخورد مضحک باشد.

حضوری ظاهرا بی دلیل

در نمایش “داروک و گربه نوازنده” از علی مردانی (صداپیشه مجموعه دیرین دیرین) به عنوان راوی داستان بهره گرفته شده است. بدون شک در قابلیت های جناب مردانی هیچ جای تردیدی وجود ندارد و از سوی دیگر خود نمایش نیز از چنان پتانسیل هایی برخوردار است که بتواند بدون وجود مردانی مخاطب خودش را جذب کند، اما حضور مردانی در مقام راوی این شائبه را در ذهن مخاطبانی چون من به وجود می آورد که نقش وی صرفا به دلیل ایجاد یک هیجان جهت رونق گیشه می باشد. اما خانم کارگردان در این رابطه می گوید:

حضور جناب مردانی در نمایش من در نقش راوی صرفا به دلیل این بود که ایشان از شاگردان خوب و قدیمی بنده بودند و به همین واسطه لطف زیادی به من و گروهم داشتند و حضورشان هم صرفا از سر محبت و مهری است از گذشته وجود داشته است.

تلاش ثمربخش خانم کاگردان

سیمین امیریان گفتگوی خودش با مایوک را این گونه به پایان می برد:

همه تلاش من این بود که بچه ها با شور و هیجان مضاعفی سالن را ترک کنند. چون ما امروز بچه هایی داریم که انرژی و هیجانشان در مدرسه و خانه محدود می شود و نمی توانند نشاط واقعی خود را بروز دهند. اما وقتی می بینم که بچه ها با چه حرارت و نشاطی از سالن خارج می شوند خیلی خوشحال می شوم. چون می فهمم که به هدف اصلی مورد نظرم رسیده ام. برای خلق این هیجان هم از همه بچه های گروهم سپاسگزارم. خصوصا بچه های ورزشکاری که با حرکات زیبایی که بر روی صحنه اجرا می کنند، انرژی زیادی به تماشاچیان منتقل می کنند.

من حرف های آخر امیریان را کاملا تایید می کنم چون از نزدیک شاهد دست های بالا رفته و مشت های گره کرده بچه هایی بودم که با خنده و فریادهای بی امان قهرمانان نمایش را تشویق می کردند.

نمایش “داروک و گربه نوازنده” آن قدر دلنشین و شورانگیز است که ارزش دیدن را برای کودکان امروزی داشته باشد. اگر دوست داشتید تا ۲۹ دی ماه فرصت دارید تا در ساعت ۱۹ به تالار هنر بروید.

لینک منبع مطلب

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *